1

وقتی بچه تر بودم؛ پدرم همیشه میگفت، ارزوهایت را روی یک کاغذ بنویس و درون کوزه یا ظرف بی انداز؛ بعد از چند ماه آنها را بیرون بریز و یکی یکی بخوان، آنهایی که هنوز آرزو است را دوباره به کوزه برگردان و آنهایی که رسیدی را دو دسته کن؛ ببین چقدر از آرزوها را با تقلا و تلاش مفرط به دست آورده ای، و چه قدر از آرزوهایی که امروز به آن رسیده ای، فقط نیاز به «زمان» داشته و تو آنقدر بی صدا به آنها رسیدی که شاید به خاطرت نیاید روزی آرزو بوده و آخرش هم پیش گویی میکرد که مطمئن باش بیشتر آرزوها در همین دسته هستند...

2

چه بسیاریم آنهایی که انقدر فکر فرداها و پس فرداها غرقمان کرده، که اصلا مجال نمیشود که فکر کنیم، امروز همان فردایی بود که شبها در انتظارش نخوابیدیم و روزها در غمش  نخندیدیم. اینها را به خودم میگویم که فراموش نشود، هفته پیش دل نگران بستری در ICU و بیمارستان و... بودم و لااقل امروز میدانم که آقای ِ کوچکــ اگر خیلی بهتر نشده، اما بهتر شده و مهمتر از همه اینکه بدتر نشده! امروز همان سه شنبه ای است که هفته پیش آرزویش را می کردم... یادتان هست!؟

3

دکتر طباطبایی، همان دستور دارویی و استنشاقی را برای دو هفته دیگر تجدید کرد. تنفش دانیال از بیش از 80مرتبه در دقیقه به 57-60 رسیده و البته چند روزی است در همین عدد پایدار مانده. حداکثر تنفس نرمال برای نوزاد هفت ماهه حدود 40 مرتبه در هر دقیقه است. به گمانم میرسید مهربان تنها مادری است که نفسهای بچه اش را یادداشت میکند، اما امروز مطمئن شدم اگر تنها مادر نباشد، کمتر مادری است که این کار را میکند چون وقتی پرینت یادداشتها و تنفسهای آقای ِ کوچکـ را به دکتر داد، هم خودشان و هم انترنتها و دستیارها خنده ای امیخته به تعجب تحویلمان دادند و دکتر هم تمجید کرد...

4

تنها چیزی که همه می گویند این است که آقای ِ کوچکـ نباید سرما بخورد چون یک سرما خوردگی ساده او را تا ICU پیش می برد و آنفولانزا هم یعنی... یعنی اینکه ما باید مراقبت کنیم، شما دعا... تقریبا دوماه است که در قرنطینه نسبی هستیم و آمد و شدهایمان کاملا کنترل شده و محدود است، اما در فضای آلوده تهران، هیچ عایقی در برابر ویرسها و آلاینده ها وجود ندارد. مساله مهم این است که دانیال هم نباید در ارتفاع باشد و هم نباید در معرض آلودگی هوا قرار گیرد و این دو مولفه وقتی مشکل می شود که نقاط خوش آب و هوای شهر در دامنه ها و بلندی است! یعنی جمع ضدین...

5

تعارض دیگر هم این است که زندگی در شهرهای پست ساحلی (بالاخص شهری مثل رشت بخاطر ارتفاع منفی) کاملا توصیه شده است اما با معاینات مستمری که نیاز هست، در عمل چنین امکانی وجود ندارد. برخی از داروهای دانیال را فقط بیمارستان دارد (نه هیچ داروخانه ای) که در ازای واریز فیش بانکی، فقط یک دانه قرص از گاو صندوق تحویل میدهند... پس زندگی خارج از تهران واقعا ممکن نیست! صرفنظر از موانع کاری و شغلی ِ من...

اما آقای ِ کوچکـ در مسیر خوب شدن است... مطمئنیم!