حکایت آقای ِ کوچکـ ِ خانه ما، از هفتم اردیبهشت هشتاد و هشت، آغاز شد. راز این حکایت، دردی بود که در سینه پسرکـ نهفته بود... تا آنکه در هفتم شهریور ماه همان سال، خیلی اتفاقی گوشی طبیب روی سینه اش رفت و نشانه ای که تا آن روز پنهان بود، عیان شد... اینگونه شد، که «علی»، نام بزرگترین امتحان زندگی ما شد...
در آخرین معاینه، به روز سه شنبه (14تیرماه 90)، مقارن با ولادت امام حسین علیه السلام (3شعبان 1432)، به اعجاز خداوندگار درد از سینه علی پرکشید، بی آنکه رد پایی بگـــذارد. و از آن پس، هرچه هست، شرح مشق حلقه به گوشی ماست...