علی خیلی ماست دوست دارد! آنقدر که میشود گفت، رابطه علی با ماست مانند رابطه بامزی با عسل است! (نمیدونم بامزی رو یادتون هست یا نه... کارتون زمان بچگی های ما بود!) فکر میکنم بقیه کسانی که ولع بچه های هم سن علی را به خوردن دیدند کاملا درک میکنند که حتی تحمل فاصله میان قاشق اول تا قاشق دوم هم نیست!
حالا فرض کنید که کاسه ماست جلوی علی باشد و مهربان هم برود تا قاشق به زمین افتاده را بشوید و از همه بدتر به یک پدر گرسنه سر سفره شام بگوید، مواظب علی باش! (هه! زهی خیال باطل) البته اعتراف میکنم که وقتی سرم را از بشقابم بلند کردم، کار از کار گذشته بود... باور کنید!
از اینجا به بعد ماجرا نوشتن ندارد؛ یعنی قابل نوشتن نیست. تنها چیزی که میتواند حق مطلب را ادا کند، همین تصاویر است:

البته بعد از این کار، علی بسیار شرمنده و نادم بود. آنچنان که آثار شرم و خجالت و ندامت و پشیمانی در چهره اش هویدا بود